- سایه پرستی
- عمل سایه پرست
معنی سایه پرستی - جستجوی لغت در جدول جو
- سایه پرستی
- سایه دوستی، دوست داشتن سایه، در سایه به سر بردن،
برای مثال سایه پرستی چه کنی همچو باغ / سایه شکن باش چو نور چراغ (نظامی۱ - ۷۶)
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
کسی که پیوسته فسق و فجور و کارهای ناشایسته کند
آنکه سایه را دوست دارد و در سایه بیاساید، آنکه در سایه به سر ببرد و خوش باشد، سایه پسند، راحت طلب
عمل باده پرست شرابخواری
سیاه بودن رنگ پوست بدن مقابل سفید پوستی
گیاهی که در زیر سایۀ درختان بروید و نمو کند، روییدۀ در سایه، کنایه از ناز پرورده، به نازونعمت پرورش یافته